خونینشهر در لانگشات؛ مروری بر روایتهای سینمایی از سقوط و آزادی خرمشهر
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۱۸۱۰۰
مروری بر فیلمهای تولید شده با محوریت وقایع خرمشهر نشان میدهد با کارنامه پر و پیمانی روبهرو نیستیم و تعداد این تولیدات به سختی از انگشتان دو دست فراتر میرود، با این حال اما در میان این فیلمها، آثار درخشان و ماندگاری هم وجود دارد که رشادتهای دلاورمردان و رزمندگان غیور را به شایستگی در قاب دوربین ثبت کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از سینمای مستند تا داستانی
دهه ۶۰ دوران طلایی فیلمهای دفاع مقدسی است؛ دورانی که در تلاطم روزهای جنگ، اتفاقهای تلخ و شیرین در قالب داستانهای جنگی، حماسی و درام روی نگاتیوها نقش میبندد. با آغاز جنگ تحمیلی پایههای سینمای دفاع مقدس با حضور عکاسان و مستندسازان و ثبت آن روزها در جبهههای نبرد، عملاً بنا نهاده شد. یکی از همین مستندسازان جنگ که «اکبر نبوی» منتقد سینما به درستی او را کنشمند و ستیهنده با روحیهای آرمانخواه مینامد، کسی نیست جز زندهیاد رسول ملاقلیپور. ملاقلیپور نخستین فیلمسازی است که داستان خرمشهر را دستمایه ساخت یک اثر سینمایی میکند آن هم در شرایطی که خودش در زمان حصر خرمشهر به عنوان عکاس در مناطق جنگی حضور داشته است. «بلمی به سوی ساحل» سال ۶۴ درست سه سال پس از فتح خرمشهر ساخته میشود. داستان این فیلم در بحبوحه اشغال خرمشهر و اواخر مهرماه سال ۵۹ میگذرد و روایتگر رشادتهای گردان تکاوران سپاه است که برای کمک به مدافعان راهی خرمشهر میشوند که به دلیل مسدود کردن راههای ارتباطی توسط نیروهای بعثی، تصمیم میگیرند با بالگرد خود را به این شهر برسانند اما دولت اجازه این کار را نمیدهد و این گردان به ناچار با بلمی خود را به مدافعان شهر میرساند. برخی منتقدان سینما «نینوا» نخستین ساخته ملاقلیپور را مشق و تمرین او در ساخت فیلم بلند میدانند؛ اتفاقی که با «بلمی به سوی ساحل» تکامل یافت و توانست صحنههای جنگی و دراماتیکی را خلق کند.
یک سال پس از این فیلم، «حریم مهرورزی» به کارگردانی ناصر غلامرضایی ساخته میشود که داستانی ملودارم دارد و درباره زنی به نام صبریه است که همسرش را در آبادان از دست داده و همراه با مهاجران جنگ به تهران آمده؛ صبریه با یک راننده تاکسی آشنا و مراسم ازدواج آنها با سوم خرداد، روز آزادی خرمشهر برپا میشود و دو پایان خوش را به هم گره میزند.
یک شروع تازه برای سینمای دفاع مقدس
تقریباً تا هشت سال پس از این دو فیلم، با وجود ساخت فیلمهای دفاع مقدسی متعدد، اما کمتر اثری به داستان خرمشهر میپردازد تا اینکه احمدرضا درویش در سالهای آغازین دهه 70 نخستین فیلم از سهگانه درخشان خود را کلید میزند. درویش که از برجستهترین فیلمسازان دفاع مقدس است در قیاس با همتایان خود رکورد بیشترین فیلم با موضوع خرمشهر را در کارنامهاش ثبت کرده است. او در سال ۷۳ «کیمیا» را با بازی زندهیاد خسرو شکیبایی و بیتا فرهی میسازد. داستان که در روزهای آغاز جنگ ایران و عراق میگذرد درباره رزمندهای به نام رضاست که همسر باردارش باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد. رضا او را به بیمارستان میرساند و خود به اسارت دشمن درمیآید. همسر رضا حین عمل جراحی میمیرد و دخترش توسط پزشکی به نام شکوه در دل آتش و خون متولد میشود. سالها بعد رضا از اسارت آزاد میشود و در جستوجوی دخترش برمیآید اما او را در زندگی تازهای پیدا میکند.
عروج به «سرزمین خورشید»
شاید «کیمیا» را بتوان جدیترین فیلمی قلمداد کرد که با محوریت خرمشهر تا آن زمان ساخته شده بود. این فیلم ملودرام که در دو فضای مناطق جنگی و شهری میگذرد پر از سکانسهای درخشان جنگی است که در آن سالهای سینما در نوع خودش قابل تحسین بود. درویش دو سال بعد باز به خرمشهر بازمیگردد و «سرزمین خورشید» را میسازد. این فیلم هم تا حدودی در حال و هوای «کیمیا» سیر میکند و اثری پربازیگر است. با شروع جنگ، بیمارستانی در آبادان به محاصره دشمن درمیآید و از هر سو مورد هجوم دشمن قرار میگیرد. محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر با کمک رزمندگان؛ مجروحان و پزشکان را از بیمارستان خارج میکند. در این میان امدادگری به نام هانیه که نوزادی همراه خود دارد در طول مسیر بارها مورد حمله عراقیها قرار میگیرد.
«دوئل»؛ آغازگر جریانی مهم در سینمای ایران
درویش ۶ سال بعد مهمترین اثرش را با محوریت خرمشهر میسازد. «دوئل» از جهات مختلف، فیلم مهمی در سینمای ایران است. این فیلم از گرانترین فیلمهای مستقل در تاریخ سینمای ایران است و البته تا آن زمان هم گرانترین فیلم ساخته شده محسوب میشد، ضمن اینکه «دوئل» نخستین فیلمی بود که با صدای دالبی دیجیتال ضبط شد، علاوه بر این اثری تماماً جنگی با استفاده از تکنیکهای روز و جلوههای ویژه بود و میتوان آن را نخستین و یکی از مهمترین فیلمهای بیگپروداکشن سینما قلمداد کرد که جمعی از ستارههای سینما در آن نقشآفرینی میکنند. گرچه داستان «دوئل» هم در نوع خود روایتگر ماجرای تازه و جذابی بود؛ داستانی که حول یک گاوصندوق میچرخد و در بحبوحه جنگ در خرمشهر عدهای تلاش میکنند از خروج یک گاوصندوق از کشور جلوگیری کنند. زینال در این بین به حسن نیت آنها شک کرده و سعی میکند گاوصندوق را از چنگ آنها دربیاورد. گاو صندوق در اروند غرق و زینال اسیر میشود.
البته پیش از ساخت «دوئل» باید یک جا برای «سفر سرخ» نخستین تجربه کارگردانی حمید فرخنژاد هم باز کرد که در اواخر دهه 70 ساخته شد اما رنگ پرده به خود ندید. این فیلم داستانش در روز سقوط خرمشهر میگذرد و روایتگر ماجرای تعدادی از نیروهای مردمی است که به همراه چند مجروح و پرستار و گروهی از مردم به قصد خروج از شهر به پلی میرسند که به دست نیروهای ارتش عراق افتاده است.
به اواسط دهه 80 میرسیم؛ سه سال پس از ساخت «دوئل»، محمدحسین لطیفی در سال ۸۵ نخستین فیلم دفاع مقدسی خود را با داستانی از خرمشهر کلید زد. «روز سوم» که براساس مستندی از حمید زرگرنژاد و با برداشتی از یک ماجرای واقعی ساخته شده یکی دیگر از فیلمهای شاخص درباره خرمشهر است. این فیلم روایت آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال ۱۳۵۹ است. سمیره و رضا، خواهر و برادری که همراه سایر مردم در حال مقاومت هستند و حلقه محاصره دشمن که هر لحظه تنگتر میشود. از سویی دیگر لطیفی داستان را به یک ماجرای عاشقانه هم گره میزند که پایانش در ذهن مخاطب ماندگار میشود.
سهم سینمای کودک و نوجوان از فتح خرمشهر
در میان این فیلمها، سه اثر هم سهم سینمای کودک و نوجوان است. فیلم «کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاشزاده سال ۱۳۸۷ ساخته شد و روایتی است از مقاومت مردم خرمشهر در روزهای اول جنگ ایران و عراق. گرچه فیلم فروش موفقی نداشت اما پرداختن به نقش نوجوانان در روزهای پرفراز و نشیب اشغال خرمشهر، اتفاق تازه و قابل توجهی در این گونه داستانی بود.
پس از آن در سال ۹۰ «بزرگمرد کوچک» به کارگردانی صادق صادق دقیقی ساخته شد که رشادتهای نوجوانان را در خرمشهر به تصویر میکشید. «بزرگمرد کوچک» در واقع روایتگر قهرمانی و فداکاری شهید بهنام محمدی است که به دست نیروهای عراقی میافتد و مورد ضرب و شتم قرار میگیرد اما در نهایت اعتماد عراقیها را جلب کرده و مواد غذایی و مهمات دشمن را به نیروهای ایرانی میرساند.
و اما «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری در سال ۹۷ با محوریت گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی ساخته شد که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.
آیا داستانهای خرمشهر به پایان رسیده است؟
هرچه از سالهای دهه 90 فاصله میگیریم از تعداد فیلمهایی که در ژانر دفاع مقدس ساخته شدهاند، کاسته میشود و به تبع آن خرمشهر و آزادسازی آن به عنوان یکی از نقاط عطف جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز در سایه میرود. در سالهایی که خرمشهر زیر خون و آتش در محاصره دشمن بود اتفاقهای بسیاری افتاده که شاید حتی به گوش ما هم نرسیده باشد و نسل جدید نیز با آن بیگانه باشند. سوژههای ناب و جذابی که میتوانند دراماتیکترین آثار سینمای دفاع مقدس را رقم بزنند اما شاید ارادهای برای مطرح کردن آنها در میان متولیان فرهنگی نباشد و به دلیل پیچوخمهای ساخت فیلم جنگی و دفاع مقدسی، انگیزهای در سینماگران علاقهمند برای خلق آن وجود نداشته باشد. با این حال نباید فیلمهایی که این صفحات تاریخ را هنرمندانه ورق زدند و ماندگار کردند، نادیده گرفت و باید راهی برای فیلمسازان دغدغهمند باز کرد تا راوی قصههای کمتر شنیده شدهای باشند که هنوز در دل خرمشهر باقی است و بر شانههای آن سنگینی میکند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: ایران و عراق نخستین فیلم دفاع مقدسی ترین فیلم دفاع مقدس ساخته شده ساخته شد فیلم ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۱۸۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موافق اجرای نمایش در سالنهای خصوصی نیستم/ اقتصاد تئاتر رضایتبخش نیست
داود زارع گاریزی، که این روزها تهیهکنندگی نمایش «طلوع خونین» کاری از مسعود طیبی را برعهده دارد در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا گفت: طیبی را از حدود ۵ سال پیش و به واسطه حضور در کلاسهای بازیگری و بیان و بدن او میشناسم و از نزدیک با نمایشها و اجراهای وی آشنا شدم. او متنی با عنوان «انتقام سیاوش» داشت که من دوست داشتم آن را روی صحنه ببریم. این متن مدرنیزه شده سیاوش شاهنامه بود و از ویژگیهای جالبی برخوردار بود که با ایرادات مرکز هنرهای نمایشی عنوان اثر به «طلوع خونین» تغییر کرد.
وی درباره میزان موفقیت این اثر در اجرا تشریح کرد: گروه اجرایی نمایش «طلوع خونین» با اعتقاد بر اینکه باید چراغ تئاتر روشن نگه داشته شود برای اجرای این اثر زحمات زیادی کشیدند و بازیگران چیزی حدود ۱۰ماه به تمرین اثر پرداختند ولی با توجه به شرایط جامعه، تئاتر ما آنچنان که باید حمایت نشد. من از شرایط جامعه ناراضی هستم و با اینکه تولید، تبلیغات و اجرای یک اثر نمایشی هزینههای بسیار گزافی دارد، اما هیچ ارگانی از تولید تئاتر حمایت نمیکند و جامعه هنری هم پشتیبان و حامی یکدیگر نیستند. این شرایط به گونهای است که حتی وقتی از بازیگرانی که به واسطه تئاتر به جایگاه و نامی رسیدهاند، دعوت میکنیم برای دیدن اثر به سالنهای نمایشی نمیآیند.
این تهیه کننده تئاتر ادامه داد: علیرغم اینکه عاشق تئاتر هستم و دوست دارم به عنوان تهیهکننده از نمایش و فعالیت جوانان حمایت کنم، اما دلم پر از درد است و نمیدانم نمایش بعدی را تولید کنم یا نه؟ تا کی میتوان ادامه داد و در بحث فروش متحمل ضرر و زیان شد؟
وی درباره کمک ارگانهای دولتی بیان کرد: هر ارگان دولتی یک واحد فرهنگی دارد و طبیعتا برای خانوادههای کارمندان و نیروهای خود یک بسته فرهنگی دارند و میتوانند از تخفیفهای نمایشها بهرهمند شوند و از طریق آوردن خانوادههای هنردوست به سالنها از تئاتر حمایت کنند.
زارع گاریزی درباره اجرای نمایش «طلوع خونین» در تماشاخانه ایرانشهر اظهار کرد: ۲۰درصد از فروش یک اثر نمایشی مختص سالن است، که نسبت به سالنهای خصوصی که ۴۰ تا ۵۰درصد از فروش نمایش را طلب میکنند، بسیار شرایط مساعدتری دارند. همچنین نوع سالن و امکانات فضای نمایش و موقعیت جغرافیایی و دسترسی آن برای مخاطب اهمیت زیادی دارد. من موافق اجرای نمایش در سالنهای خصوصی نیستم، چون هزینههای گزافی از گروههای نمایشی گرفته میشود. اما تماشاخانه ایرانشهر یکی از سالنهای خوب دولتی با امکانات و دیسیپلین خوبی است و من از اجرای نمایش در این سالن راضی هستم. دراین تماشاخانه از نمایش «طلوع خونین» هم به لحاظ تبلیغاتی و هم از نظر احترام به گروه اجرایی و مخاطب حمایت خوبی شد و امکان بسیار خوبی برای گروه نمایش مهیا شد.
وی ادامه داد: مرحوم آتیلا پسیانی قبل از فوت خود اشاره کرد که از تئاتر باید حمایت شود و هنرمندان نباید از تئاتر فاصله بگیرند، اما متاسفانه برخی هنرمندان وقتی وارد عرصه تئاتر میشوند، دستمزدهای نجومی میگیرند و چون اقتصاد تئاتر رضایتبخش نیست هزینه مضاعفی برای تهیه کننده اثر و کم شدن رغبت برای تولید از حمایت تئاتر میشود.
این تهیه کننده تئاتر «طلوع خونین» گفت: در این اجرا علیرضا جلالیتبار، هیچ بحثی نسبت به میزان دستمزد با ما نکرد. او تئاتر را دوست دارد و فردی بسیار حرفهای و باشخصیت است و فقط به تئاتر و اجرا فکر میکند و من از نحوه برخوردش نکات زیادی را آموختهام.
وی در پایان اظهار کرد: ما میتوانستیم در کار فروش بهتری داشته باشیم، ولی تبلیغات هزینه گزافی دارد و گروه «طلوع خونین» بیش از ۱۵۰میلیون صرف طراحی و ساخت اقلام تبلیغاتی کرده در حالی که فروش نمایش تا الان ۱۶۰میلیون تومان به رسیده است. جدای از این هزینه دستمزد بازیگران و عوامل و طراحیها و ... چیزی حدود ۶۵۰میلیون هزینه داشت. با اینکه از گروه نمایشیام بسیار راضی هستم و افراد کارشان را به نحو احسن انجام دادهاند، اما این میزان فروش در مقابل این حجم تلاش برای من دلشکستگی ایجاد کرد. از تئاتر ما حمایت نشد تا گروه نمایشی دیده شوند.
نمایش طلوع خونین تا اواخر هفته آینده، هر شب ساعت ۲۱:۰۰ در سالن استاد ناظرزاده کرمانی روی صحنه است.
انتهای پیام/